داستان" جالب هنگام مرگ"

نگاهی دیگر
نويسندگان
لينک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان با مزه و آدرس m.f15970.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





 

داستانک جالب هنگام مرگ

dkootah داستانک جالب هنگام مرگ

نشسته بود داشت تلویزیون میدید که یهو مرگ اومد پیشش …

مرگ گفت : الان نوبت توئه که ببرمت …

مرده یه کم آشفته شد و گفت : داداش اگه راه داره بیخیال ما بشو بذار واسه بعدا …

 

مرگ : نه اصلا راه نداره. همه چی طبق برنامست.طبق لیست من الان نوبت توئه

مرده گفت : حداقل بذار یه شربت بیارم خستگیت در بره بعد جونمو بگیر …

مرگ قبول کرد و مرده رفت شربت بیاره…

توی شربت ۲ تا قرص خواب خیلی قوی ریخت …

مرگ وقتی شربته رو خورد به خواب عمیقی فرو رفت…

مرده وقتی مرگ خواب بود لیستو برداشت اسمشو پاک کرد نوشت آخر لیست

و منتظر شد تا مرگ بیدار شه …
مرگ وقتی بیدار شد گفت : دمت گرم داداش حسابی حال دادی خستگیم در رفت !

بخاطر این محبتت منم بیخیال تو میشم و میرم از آخر شروع به جون گرفتن میکنم !

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ یک شنبه 22 بهمن 1391برچسب:, ] [ 18:44 ] [ مهدی فرهادی ]

.: Weblog Themes By GreenSkin :.
About

مخمل سرخ دلم پرنیان قدوم سبزتان
Blog Custom

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 200
بازدید ماه : 238
بازدید کل : 38830
تعداد مطالب : 100
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1



برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


کد گالری

Online User دریافت کد خداحافظی دریافت کد پیغام خوش آمدگویی


كد تغيير شكل موس